سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خدا

خدا
کشاورز گفت: من این زمین را گندم کاشته‌ام، می‌دانم کِی به آن آب بدهم و کِی آن را درو کنم، و می‌دانم کدام گندم بهتر است و کدام بدتر.
بنا گفت: من این ساختمان را ساخته‌ام می‌توانم بگویم کجای ساختمان محکم است و کجای ساختمان محکم نیست.
زن فرش‌باف گفت: این 2 فرش را من بافته‌ام و می‌دانم کدام خوب بافته شده است و کدام بد.
بقال گفت: من می‌دانم کدام جنس خوب است کدام جنس خوب نیست!
مکانیک ماشین گفت من ماشین‌ساز هستم و می‌دانم کدام ماشین خوب کار می‌کند، و کدام ماشین خوب کار نمی‌کند.
مهدی گفت: هر وقت دوچرخه‌ام خراب می‌شود پیش دوچرخه‌ساز می‌برم چون دوچرخه‌ساز دوچرخه را از همه بهتر تعمیر می‌کند.
رادیوساز گفت: هر وقت رادیوی کسی خراب می‌شود پیش من می‌آورد چون آگاهند که من می‌دانم رادیو چطور کار می‌کند.
گل‌فروش گفت: این گلها را من پرورش داده‌ام و خوب می‌دانم گلهای قشنگ را چگونه باید نگهداری کرد و چگونه از آفت دور نگداشت اگر کسی به دستورات من عمل کند می‌تواند گلهای خوبی پرورش دهد.
عطار گفت: این عطرهای خوشبو را من تهیه کرده‌ام و خوب می‌دانم عطر خوب کدامست و عطر بد کدام است.
دکتر گفت: این دوا را من ساخته‌ام و می‌دانم برای چه بیماری خوب است و برای چه بیماری بد. و اگر کسی به دستورات من عمل کند خدای مهربان او را شفا خواهد داد.
بنا و مکانیک و کشاورز و زن فرش‌باف و بقال و رادیوساز و ساعت‌ساز و عطار و مهدی و دوچرخه‌ساز را خدا آفریده است و اوست که می‌داند چه چیز برای آنها بهتر است و چه چیز بدتر. و اگر کسی خوب به دستورات او عمل کند می‌تواند آدم درستکاری شود.
نوشته ونقاشی مهدی امین انتشارات پیام آزادی